loading...
طنز وخنده
alireza amirkhni بازدید : 95 سه شنبه 17 مرداد 1391 نظرات (0)

یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت.
بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد!
ملا نصر الدین با خود گفت لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع و بالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد.

.

.

غضنفر تو سینما دست میکنه تو دماغش

میده به بغل دستیش میگه دست به دست کن بمالن به دیوار !

(بیشعور هم خودتی !)

****

دانشمندان دارن تحقیق میکنن که یک انسان تا چند وقت میتونه بدون مغز زندگی کنه

یه لطفی بکن سن خودتو بهشون بگو !!!

****

یک روز انگشت با دماغ دعوا می کنند دماغه به انگشته میگه

اگه از این به بعد بهت جنس دادم !

 

..

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
هدف از ساخت این سایت خنداندن شماست نظر یادت نره لطفا در نظر سنجی شرکت کنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا سایت ما باعث خنداندن شما شد
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 517
  • بازدید کلی : 10,355